۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

خستگی سفر

از سفر برگشتم اما وقتی دیدم بلاگستان فیلتره ، خستگی سفر توی تنم موند!! کلی مطلب و تصویر دارم برای نشر اما بماند برای بعد از رفع فیل ترسان...

۹ نظر:

امیر حسین گفت...

من اون مسیر رو تا بندر دیلم رفتم . بنظرم برای من که اهل اونورا نبودم و با آدمهای خوش سفری هم رفتم خیلی حال داد

ازنجف آباد تا آمریکا جهانخوار گفت...

خواستم عرض ادبی کرده باشم و یک نکته که: این آقایان تا هستند؛ مطمئن باشید که سایتها و وبلاگها را نه تنها از مسدود شدن خارج نمیکنند بلکه هرچه بدتر هم بشود. اینان طرحی دارند با نام «اینترنت پاک» و حتی همین الان هم از وبلاگهای وطنی شروع کرده اند و هر سراچه ای را که ولو یک کلمه ی بودار درآن باشد میبندند.

لذا چه بهتر که عوض نوشتن در یک وبلاگ، چندتا چندتا راه بیندازید تا اگه بسته شد؛ ادامه ی آن را در دیگری پیگیری کنید. هرچند که چنین حوصله ای در من یکی وجود ندارد.
درود و دوصد بدرود... ارادتمند حمید

محمدحسن جمشیدپور گفت...

درود و عرض ادب
فرارسیدن فرخنده روز «نوروز» را به شما شادباش گفته و برایتان سالی نیکو را آرزومندم.

ناشناس گفت...

برادر به کارت ادامه بده و دلسرد نشو که ما دیگه عادت کردیم رجانیوز رو هم با فیلتر شکن می خونیم. برو خدا را شکر کن که وبلاگت روی هاست های ایرانی نبوده وگرنه تمام بایگانی نازنینت نابود شده بود.

یک توصیه هم بهت دارم. تعدادی از عکس های قشنگی که گرفتی به ویکی پدیا بار شده اما در معرض خطر حذف از اونجا هستند. اگر میخواهی نجاتشون بدی این جمله را پای وبلاگت اضافه کن که "هر گونه استفاده تجاری و غیر تجاری از عکس ها با ذکر منبع آزاد است" اگر هم انگلیسیشو اضافه کنی یا ابنکه بنویسی "تحت مجوز مستندات آزاد گنو (GFDL)" محکمتره

ناشناس گفت...

درود بر شهریار نوروز پیروز به امید روزهای خوب زندگی
امیدورام سفر خوش گذشته باشه. شهریار عزیز تو بنویس ما هر جوری شده می خونیم... موفق باشید

الهام گفت...

درود
نوروز مبارک باد
بنویس باز هم بنویس که بدانند فیلتر شدن پایان نوشتن نیست...

saeed fekri گفت...

خیلی مخلصیم شهریار عزیز

محمد گائینی گفت...

درووود
سال نو مبارک شهریار جان
امیدوارم که سالی سرشار از موفقیت در پیش داشته باشید
تجربه خیلی سختیه
اما به نظرم میاد که نباید منتظر بمونی
یا همینجا ادامه بده یا این که یه وبلاگ دیگه رو راه بنداز
ما رو محروم نکن از خواندن و دیدن تجربیاتت
منتظریم رفیق...

از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار گفت...

دیدی که چطور چشمه ی ذوقت رو کم جوش کردند... شهریار جان بیا و یه همــّتی کن و یا فقط همین جا بنویس و یا همزمان در یک وبلاگ وطنی و هردوجا!!!؟ آخه بدجوری ضدحال میشه میاییم و نه تنها ننوشتی و بلکه آروم آروم شما رو از ما دور کردند.... نامردا... بیام بزنم پای چشم این فیلبان بی احساس!!؟

درود و دوصد بدرود... ارادتمند حمید
سال نو مبارک